اَرِنی

با تو آن عهد که در وادی ایمن بستیم ...

با تو آن عهد که در وادی ایمن بستیم ...

اَرِنی


هــشیــار سـری بــود ز ســودای تــو مـسـت
خــوش آنکــه ز روی تــو دلــش رفــت ز دسـت
بــی تــو همــه هیـچ نیــست در ملـک وجــود
ور هیــچ نباشد چو تــو هستــی همه هست

- سعدی

-------------------------------------------------------

پیش از این پرنده ای بودم، رها ...
اما حالا ،
یک مسافرم ...

--------------------------------------------------------

اینجا بخش "نظرات" بسته است. اما امکان ثبت نظر بطور خصوصی در قسمت "تماس با من" وجود دارد.
" کپی برداری از مطالب ، حتی با ذکر منبع ، شرعا و اخلاقا جایز نیست."

.

بعضی  آدم ها بخشی از عمرشون را در جستجوی تنهایی هستند. دنبال اینکه بتوانند با خودشون خلوت کنند و فکر کنند شاید. اما درست وقتی که بدستش می آورند ، یه جورایی ازش فرار می کنند. در عمق تنهایی و گریز از محیط ، دنبال یک نفر  ِ خاص می گردند که توی تنهایی ها و تفکراتشون همراهشون باشه ...

من جزو همین دسته از آدم ها هستم. 

هشدار !

« مردم برای اصلاح دنیا چیزی از دین را ترک نمی گویند جز آنکه خدا آنان را به چیزی زیانبارتر دچار خواهد ساخت. » / نهج البلاغه - حکمت 106

 

این حرف مولا آنقدر روشن و ملموس هست که هر بار میخونمش ، می ترسم. شاید چون مصادیقش را بسیار دیده ام. 

اللَّهُمَّ  ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ ...

.

سفر را بی اندازه دوست دارم. 
این دل کندن های موقتی را دوست دارم. چمدان بستن را و اینکه مجبوری از بین داشته هایت فقط آنهایی را با خودت ببری که به کار می آیند. رفتن و رسیدن را دوست دارم. و این فرصتهای کوتاه ِ خوش حالی را. و بازگشتن دوباره به همه ی آنچه که داشتی و به کارَت نمی آمدند. این تمرین ِ رها شدن از وابستگی ها را دوست دارم.


.

دلش به تنگ آمده بود ؛

خدایش گفت :" وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ یَضِیقُ صَدْرُکَ بمَا یَقُولُونَ " / الحجر -97

همچون آبی شد بر آتش ...


- ترجمه : ما می دانیم که تو از آنچه امت در طعنه و تکذیب تو می گویند سخت دلتنگ می شوی.

انتخابات (1)

حذف شد.

عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت

هیچوقت آدمی نبودم که فقط بشینم و دعا کنم و منتظر معجزه باشم. ولی همیشه دعا ، جزء لاینفک زندگی من بوده. از بچگی حتی ، عادت داشتم دعاهام رو توی دفترچه ی خاطراتم بنویسم. گاهی که مرور می کنم خودم رو و خواسته هایی که همه ی این سالها داشتم و دعاهایی که با روزها و شبهای زندگیم پیوند خورده ، می بینم ، همه اونها ، بیشتر از اینکه شرایط ِ زندگیم رو تغییر داده باشند ، خودم رو تغییر داده اند. یک چیزهایی رو از من ِ من کم کرده اند و یک چیزهایی رو اضافه. با وجود اینکه در اکثر موارد دعاهام منو به خواسته ای که داشتم نرسوندند ولی دستاوردهای پنهانی برای من داشته اند که از خود اون خواسته به مراتب با ارزش تر بوده.

شاید بتونم بگم ، از موثرترین عواملی که میتونه انسان رو رشد بده ، دعاهایی هست که به درگاه خدا میفرسته. حتی برای خواسته های مادی و دنیاییش. چون وعده ی خداوند حق هست. وقتی می فرماید : « اُدعونی استَجِب لَکُم ...» ، یعنی هیچ دعایی در درگاه الهی بی پاسخ و بی تاثیر نیست.

هو الاول

بسم الله النٌور 

خوشم به آغازی که برای تو بوده است ؛

خوشا به پایانی که برای تو باشد ...




-
امروز بالاخره هجرت کردم. از جایی که سالها قبل مأمن نوشته هایم بود. به اینجا که شوق دوباره گفتن و دوباره نوشتن را در من زنده کرد .