اَرِنی

با تو آن عهد که در وادی ایمن بستیم ...

با تو آن عهد که در وادی ایمن بستیم ...

اَرِنی


هــشیــار سـری بــود ز ســودای تــو مـسـت
خــوش آنکــه ز روی تــو دلــش رفــت ز دسـت
بــی تــو همــه هیـچ نیــست در ملـک وجــود
ور هیــچ نباشد چو تــو هستــی همه هست

- سعدی

-------------------------------------------------------

پیش از این پرنده ای بودم، رها ...
اما حالا ،
یک مسافرم ...

--------------------------------------------------------

اینجا بخش "نظرات" بسته است. اما امکان ثبت نظر بطور خصوصی در قسمت "تماس با من" وجود دارد.
" کپی برداری از مطالب ، حتی با ذکر منبع ، شرعا و اخلاقا جایز نیست."

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۲ ثبت شده است

عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت

هیچوقت آدمی نبودم که فقط بشینم و دعا کنم و منتظر معجزه باشم. ولی همیشه دعا ، جزء لاینفک زندگی من بوده. از بچگی حتی ، عادت داشتم دعاهام رو توی دفترچه ی خاطراتم بنویسم. گاهی که مرور می کنم خودم رو و خواسته هایی که همه ی این سالها داشتم و دعاهایی که با روزها و شبهای زندگیم پیوند خورده ، می بینم ، همه اونها ، بیشتر از اینکه شرایط ِ زندگیم رو تغییر داده باشند ، خودم رو تغییر داده اند. یک چیزهایی رو از من ِ من کم کرده اند و یک چیزهایی رو اضافه. با وجود اینکه در اکثر موارد دعاهام منو به خواسته ای که داشتم نرسوندند ولی دستاوردهای پنهانی برای من داشته اند که از خود اون خواسته به مراتب با ارزش تر بوده.

شاید بتونم بگم ، از موثرترین عواملی که میتونه انسان رو رشد بده ، دعاهایی هست که به درگاه خدا میفرسته. حتی برای خواسته های مادی و دنیاییش. چون وعده ی خداوند حق هست. وقتی می فرماید : « اُدعونی استَجِب لَکُم ...» ، یعنی هیچ دعایی در درگاه الهی بی پاسخ و بی تاثیر نیست.

هو الاول

بسم الله النٌور 

خوشم به آغازی که برای تو بوده است ؛

خوشا به پایانی که برای تو باشد ...




-
امروز بالاخره هجرت کردم. از جایی که سالها قبل مأمن نوشته هایم بود. به اینجا که شوق دوباره گفتن و دوباره نوشتن را در من زنده کرد .