.
این روز ها شاید تنها چیزی که بتواند روحم را از حصار این تعلقات و دلبستگی های ریز و درشت رها کند، و ذهنم را از هجوم دغدغه ها و مشغله ها نجات دهد ، یک سفر آرام و طولانی باشد . یک سفری که خیلی سفر باشد. که پر باشد از مکاشفات تازه ، آدم های تازه ، راه های تازه ...
- ترجیحا یک مقصد ِ دور و ناشناخته باشد با آدم هایی که نه من می شناسمشان و نه آنها من را. و باز هم ترجیحا جایی باشد که حتی زبان مردمش را نفهمم و آنها هم زبان مرا متوجه نشوند.